بازدید امروز : 113
بازدید دیروز : 99
به نام خدا
حتما مطالعه کنید وبا حوصله بخوانید(در 4 قسمت)
بخشی از گزارش کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی ایران درباره فتنه 88 وحماسه ی مردم ولایتمدار وبصیر در 9 دی (قسمت دوم ) در جلسه علنی روز چهارشنبه 7/10/1390، چکیده گزارش کمیسیون اصل 90 درباره رسیدگی به حوادث پس از انتخابات دوره دهم ریاستجمهوری 22 خرداد 1388 که منجر به شکلگیری جریان فتنه شد، قرائت گردید.
متن قسمتی از گزارش به شرح ذیل است:
آنچه در این بحث به آن اشاره میشود شواهد موجود از دخالت و مدیریت غربیها در این سه منبع است:
ب - زمینهها و عوامل داخلی:
1- بینادهای غربی حامی براندازی
به نتیجه نرسیدن پروژه جنگ سخت در ایران سبب شد، نظام سلطه جهت پیگیری اهداف خود در ایران و خاورمیانه پرونده خاصی در اتاقهای فکر خود برای ایران پدیده آورد. مؤید این موضوع تعدد قابل ملاحظه تولیدات مؤسسات برانداز پیرامون ایران است. مرور پژوهشهای انجام شده در بنیادهای غربی طی سالهای نزدیک به 2009 نشان میدهد تحلیلگران از عدم وجود یک استراتژی کلاننگر پیرامون ایران و غرق شدن در تاکتیکهایی همچون «ایران منهای انرژی هستهای» نگرانند و به دنبال دستیابی به یک استراتژی مدون هستند.
به وجود آمدن چنین دیدگاهی است که موجب میشود به یک باره تعداد پژوهشها پیرامون دستیابی به یک استراژی کلان در برخورد با ایران و بازشناسایی ارکان جمهوری اسلامی اوج گیرد.
هم اکنون حدود 60 بنیاد و مؤسسه مرتبط با جنگ نرم در ایران در حال فعالیت هستند. در این جا سعی شده است صرفاً به نقش تعدادی از مراکز تولید توطئه در فتنه 88 توجه شود:
1/1 بنیاد سوروس یا جامعه باز:
شواهد بسیار زیادی از برنامهریزی چندین ساله بنیاد سوروس در ایران و تلاش این مرکز برای اجرای پروژه انقلاب مخملین در ایران وجود دارد تا آنجا که علاوه بر رسانههای غرب، برخی محققین غربی نیز پیرامون شکست انقلاب نرم در ایران مقالاتی ارائه کردهاند و از حمایتهای مالی و فکری غرب و به طور خاص بنیاد سوروس سخن گفتهاند.
گذشته از اعترافات کیان تاجبخش، همراهی و راهنمایی "جین شارپ" با اغتشاشگران نشان از تئوریزه شدن ناآرامیها در این بنیاد است.
2/1 خانه آزادی: همه عناصر اصلی موسسه خانه آزادی صهیونیست هستند و از چند سال پیش با بودجه 15 میلیون یوروی هلند یک وب سایت (مجله اینترنتی) به نام "گذار" به زبان فارسی منتشر کردند، گردانندگان بخش فارسی این مؤسسه افرادی همچون ساسان قهرمانی، فرج سرکوهی، عباس معروف، فاطمه حقیقتجو و همسرش محمد تهوری، مجید محمدی، علی افشاری و محسن سازگار و نیک آهنگکوثر هستند.
چند ماه قبل از انتخابات، "خانه آزادی" دستورالعمل آموزشی را در وبسایت "گذار" منتشر کرد که مبارزه مسالمتآمیز با 50 نکته اساسی را آموزش میداد و به واقع آموزش انقلاب رنگی بود. لازم به ذکر است که این موسسه ارتباط بسیار نزدیکی با CIA دارد.
فعالیت چهار ساله وبسایت "گذار" وابسته به این بنیاد و تلاش جهت شکلدهی رویکردهای رسانهای مهمترین فاکتورهای عملکرد این مرکز علیه ایران است.
3/1- صندوق اعانه ملی برای دموکراسی N.E.D نود درصد ،این صندوق از کنگره آمریکا تأمین میشود. این مؤسسه بودجه مؤسساتی همچون بنیاد برومند، مشارکت آموزشی زنان، نایک، موسسه دموکرات ملی، موسسه جمهوریخواه ملی N.R.I را ،تأمین میکند که تمامی این مؤسسات در گزارش معاون خارجی وزارت اطلاعات به طور مجزا نام برده شدهاند.
از جمله افرادی که به عنوان محقق میهمان به این صندوق دعوت شدهاند، میتوان به هاله اسفندیاری، لادن برومند، رامین جهانبگلو، سیامک نمازی، حسین بشیریه، علی افشار، منوچهر محمدی، مهناز افخمی، ترینا پارسی و مهرانگیزه کار اشاره نمود.
به اذعان بسیاری از تحلیلگران غربی، نقش اصلی بنیاد N.E.D در پروژه تلاش جهت انقلاب رنگین در ایران در بُعد سرمایهگذاریهای مالیاش است.
4/1- مؤسسه بروکینگز ، کنت پولاک کارشناس علوم سیاسی و روابط بینالمللی از جمله افرادی است که روی مسائل ایران تمرکز دارد. پولاک با تألیف کتابی سعی کرده، براندازی نرم در ایران را توجیه و اثبات کند که چرا جمهوری اسلامی تهدیدی برای منافع آمریکا در منطقه است و مرکز سابان وابسته به بروکینگز گزارش 164 صفحهای تحت عنوان "کدام مسیر به سمت ایران" ؟ منتشر کرد که در آن جنگ نرم بهترین گزینه برای براندازی جمهوری اسلامی ایران معرفی شده بود.
تنها دو روز پیش از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در این سند 164 صفحهای اقسام متعدد روشهای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران به تفصیل بیان شد.
میتوان ادعا کرد منسجمترین و نزدیکترین رویکرد به آنچه که در ایران رخ داد همین محصول 2009 بنیاد بورکینگز است.
بعد از انتخابات، غرب جهت رسیدگی به آخرین وظیفه مدیریتی خود در فتنه 88 به بازخوردگیری و تلاش جهت کنترل اوضاع ایران پرداخت.
برگزاری میزگردهایی چون مشت بسته ایران توسط بنیاد بروکینگز و توانسنجیها ی مؤسسه رند از ارکان نظام، تلاش جهت تحریک افکار عمومی به وسیله ابزار رسانه، موضعگیریها و هشدارهای سیاستمدارانی چون کیسنجر در این راستا به نظر میرسد.
دخالت و برنامهریزی عوامل خارجی برای ایران مسئلهای نیست که آمریکا در پی پنهان کردن آن باشد، در نیمه اسفند ماه سال 89 "کاندولیزا رایس" از فرایند تربیت نیرو در ایران راز گشایی کرد:
<در همین ازتباط به واسطه مؤسسه ملی دموکراسی آمریکا تاکنون توانستهایم هزاران فعال را آموزش دهیم. ما تاکنون به اشکال بسیار مختلف در بحث آموزش، سرمایهگذاری کردهایم تا یک لایه اجتماعی از لحاظ فکری سکولار را در عرصههای بینالمللی رشد و پرورش دهیم.>
او در ادامه افزود: نیروهای سکولار ایران قویتر از گذشته شدهاند از این رو ما دیگر نباید به قیاسهای اشتباه ،بسنده و تکیه کنیم.
همچنین مرکز اطلاعرسانی اطلاعات و تروریسم وابسته به موساد از دیگر مؤسسات پیگر تحولات و اخبار پس از انتخابات ایران بود که گزارش آن را در قالب جزواتی به نام SPOT Light on iran منتشر میکرد.
این مؤسسه در گزارش راهبردی خود در 28 خرداد ماه 88، با مناسب دانستن فرصت پیش آمده در ایران راهکارهایی جهت تشدید ناآرامی در ایران ارائه میکند که بخشی از راهکارهای فوق در تاریخ 30 خرداد 88 در سایت همدمی تحت عنوان سران اسرائیل از خیزش مردمی در ایران حمایت کرده منتشر شد.
2- رسانههای دیداری و شنیداری و سایتها غربی
رسانههای غربی در فرآیند فتنه دو موضوع اصلی را عملیاتی کردند:
1- دامن زدن به فضای آشوب
2- شکل دادن به سیاستهای نظام سلطه بر اساس نوع تحلیلهایی که از داخل ایران ارائه میکردند.
بنابراین موضعگیری رسانههای غرب را میتوان در 2 گروه بررسی کرد:
رسانههای گروه اول:
رسانههایی که به طور مستقیم پیگیر ایجاد خط اغتشاش و دامن زدن به نا آرامیها بودهاند شاخصترین این دسته سایت BBC است. تأسیس شبکه تلویزیونی بیبیسی فارسی تنها 6 ماه پیش از برگزاری انتخابات، افزایش برنامههای آن به 24 ساعت در روزهای نزدیک به انتخابات و تأثیر فزاینده آن بر هدایت، کنترل، مهرهچینی و بازیگردانی حوادث پیش و پس از انتخابات تنها یک مورد از موارد نشاندهنده تدوین سناریوی دشمنان خارجی و داخلی جهت براندازی نام است.
فراخوانهای سازگارا و نوریزاده در شبکههای VOA و BBC برای اغتشاشات روز عاشورا از دیگر مصادیق این امر هستند که بر تأثیر رسانههای خارجی بر وقایع و تحولات داخلی گواهی میدهند.
انتقال فضای قبل از انتخابات به مقطع پس از انتخابات و ایجاد دوگانگی و تضعیف انسجام جامعه همراه با توهم تقلب در انتخابات از سوی معترضین به انتخابات، به شکلگیری فضای انتقامگیری در جامعه کمک کرد که این موارد از تاکتیکهای مورد استفاده بیبیسی بوده است.
جهتگیری بسیاری از رسانهها، چون روزآنلاین، گویا، گذار، VOA، bbc، رادیو فردا، رادیو زمانه، رادیو رژیم صهیونیستی، شبکههای ماهوارهای ضد انقلاب مانند منافقین، گروههای سلطنتطلب، پارس، رنگارنگ، کانال بک و سایتهای اینترنتی ضد انقلاب و همسو با جریان فتنه مانند جرس، کلمه، بالاترین، قلم و ... در جریان انتخابات و وقایع بعد از آن و تأثیر آنها به عنوان عوامل مؤثر بر اعتراض و آشوب، ذیل عملکرد بیبیسی، مهندسی شده بود.
بررسی فعالیتهای خبری شبکه تلویزیونی CNN در روزهای پس از انتخابات نشان میدهد این شبکه تمام توان خود را در جهت بهرهبرداری از اغتشاشات بسیج کرده است.
گردانندگان CNN با قطع برنامههای عادی به طور ویژه به انعکاس تحولات ایران پرداختند و با استفاده از تصاویر دریافتی از بینندگان که قابل استناد نیست، حتی کمترین معیارهای حرفهای انتقال خبر را زیر پا گذاشتند.
این شبکه حتی پا را فراتر گذارده و به آموزش اغتشاشگران روی آورد. شبکه مزبور در برنامههای مختلفی راههای هک کردن سایتهای دولتی کشور مانند وزارت کشور و ... را به بینندگان خود آموزش داد.
تحریک و ترغیب اغتشاشگران به ادامه خشونت و درگیری، یکی دیگر از محورهایی است که توسط CNN دنبال شد.
رسانههای گروه دوم:
رسانههایی که فرصت موجود را به عنوان بهترین فرصت آمریکا شناسایی کرده و دولت آمریکا را به استفاده از این فرصت تشویق کردهاند.
رسانههایی چون واشنگتنپست و والاستریت ژورنال در روزهای آغازین انتخابات حتی طرح تقلب را رد کرده و به نظرسنجیهای خود برای تأیید صحت انتخابات ایران تکیه کردند و پس از مدتی فضای داخل ایران را به عنوان بهترین فرصت جهت عملی کردن اهداف آمریکا مطرح نموده و به دولت آمریکا در مقالات و تحلیلهای خود پیگیری و استفاده از این فرصت را گوشزد کردند و سایر رسانههایی که گاهاً حاوی مقالات افشاگرانه پیرامون عملکرد غرب بودهاند.
3- شبکههای اجتماعی:
در سالهای اخیر شبکههای اجتماعی با سرعتی بینظیر گسترش یافتهاند.
این شبکهها قبل از انتخابات تبدیل به صفحاتی برای تبلیغات کاندیداها شدند و به دنبال قطع شدن سیستم پیام کوتاه، شبکههایی همچون فیسبوک، توئیتر، یوتیوپ، فرندفید و ... به تقویت و تشدید فعالیتهای خود پرداختند و پیوند میان آشوبگران و هدایتگران خارجی آنها را برقرار کردند.
گسترش اطلاعات درباره ایران شگفتآور بود به طوری که در برابر جستجوی ترکیب Iran election protests در توئیتر بیش از یک میلیون نتیجه به دست میآید.
مرکز دیپلماسی عمومی دانشگاه کالیفرنیا در گزارشی درباره نقش وبسایتهای توئیتر در ناآرامیهای پس از انتخابات اعلام کرد 98 درصد از لینکهای توئیتر درباره انتخابات و ناارامیهای پس از آن بوده است.
نقش توئیتر در ناآرامیهای ایران آنقدر محسوس بود که مؤسسه آمریکایی صلح از اندیشکدههای آمریکایی در مقاله «پیشبینی چگونگی دیپلماسی شهروندی» در سال 2011 حوادث پس از انتخابات ایران را نمونه بارز کارکرد شبکههای اجتماعی بیان کرد.
عقب انداختن به روز رسانی سایت که مستلزم قطع خبر چند روزه سایت بود، قرار دادن نرمافزار ترجمه انگلیسی به فارسی و آموزش دور زدن فیلترینگ از جمله اقدامات حمایتی تویتر از اغتشاشگران بود.
4- مواضع رسمی خارجی:
روشنترین دلیل حضور غرب ،پشت پرده ی آشوبهای خیابانی در سال 88 میتواند مواضع رسمی مقامات آمریکایی و اروپایی باشد.
علاوه بر افزایش فشارهای اقتصادی و بینالمللی در آن برهه، اکثر غربیها علناً اقدام به موضعگیری علیه نظام جمهوری اسلامی نموده، به حمایت از ناآرامیها پرداخته و به این حد نیز بسنده نکردند.
در مواردی حتی اعلام کردند آنچه توانستهاند برای حمایت و عملاً هدایت ناآرامیها انجام دادهاند. مستندات موجود پیرامون این موضوع در پیوست به تفصیل بیشتر موجود است. صرفاً به نمونههایی اشاره میشود.
مهمترین مواضع آمریکاییها:
با وجود تعدد موضعگیریهای رسمی پیرامون ناآرامیهای پس از انتخابات در ایران تنها با توجه به 2 موضع هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا، مدیریت آمریکا در فتنه 88 قابل ملاحظه است که حتی نه به عنوان یک حمایت بلکه به عنوان یک دستور صادر شده است، من جمله:
* آمریکا در تلاش است تا به طریقی که فعالیت نیروهای دموکراتیک در ایران تضعیف نشود و همچنین این نیروها به خطر نیفتند، از آنها حمایت کند.
* دولت آمریکا از بیرون ایران ،هر حمایتی از دستش برمیآمد از معترضان (جریان فتنه) کرد.
* همه ایرانیانی که در تلاش برای شنیده شدن صدایتان و دفاع از آزادیهای بنیادی و حقوق بشر هستید، بدانید تنها نیستید؛ ایالات متحده آمریکا و جامعه جهانی پشتیبان شماست.
* مردم ایران باید با افزایش قدرت نظامیان در ایران مخالفت کنند.
باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا نیز که سعی میکرد از مواضع علنی بپرهیزد نیز نتوانست چنین تاکتیکی را تا انتها پی بگیرد. وی که در ابتدا صرفاً از انزجار جامعه جهانی پیرامون تحولات ایران سخن میگفت، پس از 25 بهمن 88 خواسته خود را برای از سرگیری فتنه به نمایش گذاشت:
* ایرانیها باید شجاعت لازم برای بیان آزادی را داشته باشند و به اعتراضات خود ادامه دهند. ("امیدواری و توقع من این است که کماکان شاهد این باشیم مردم ایران شجاعت ابراز اشتیاق برای به دست آوردن آزادی بیشتر و حکومتی مبتنی بر مردمسالاری بیشتر را داشته باشند.")
رئیسجمهور پیشین ایالت متحده نیز در سخنرانی افتتاح "بنیاد بوش" حمایت خود را اعلام کرد: "آنها با چالشهای فراوانی رو به رو هستند و چشم امیدشان به ماست... من از تمام فعالان سیاسی سراسر جهان حمایت خواهم کرد."
گذشته از موارد یاد شده اعترافاتی میان مقامات آمریکا پیرامون دست داشتن آمریکا در آشوبهای تهران وجود دارد:
* مقاله نوشته شده توسط لاری فرانکلین رئیس اتاق ایران در پنتاگون با عنوان "برنامه سری من برای سرنگونی جمهوری اسلامی" به روشنی مؤید وجود برنامه در دستگاههای مسئول دولت آمریکا برای ایران است.
*پاول رابرتس معاون اسبق وزارت خزانهداری آمریکا: "تقلب در انتخابات ایران دروغ است و همه آشوبهای ایجاد شده در ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری، توطئه آمریکا برای بیاعتبار و منزوی کردن ایران بود تا این کشور را به زانو در آورد."
مهمترین مواضع بعضی مسئولین اروپایی:
* آنانی که در ایران دست به تظاهرات زدند، بدانند تنها نیستند
* بیانیه جداگانه اتحادیه اروپا و بریتانیا، جهت محکوم کردن سرکوب اغتشاشگران توسط جمهوری اسلامی ایران
* راهاندازی وبلاگ پیرامون انتخابات ایران توسط وزیر امور خارجه انگلستان دیوید میلیبند
* وسعت تقلب با واکنشهای خشونتی که اعمال میشود تناسب دارد. مردم ایران مستحق چیز دیگری هستند.
مهمترین مواضع اسرائیل:
*مبارزه با رهبران ایران مهمتر از برنامه هستهای این کشور است. امید آن است که نخست رژیم ناپدید شود.
* موسوی و همسرش روح جدیدی به آزادی بخشیدهاند، بنابراین من تکرار میکنم انقلابی در ایران روی خواهد داد.
* در تمام ایام فتنه 88، فتنهگران از حمایت بیدریغ غرب به ویژه آمریکا، انگلیس و اسرائیل برخوردار بودند. در وهله اول، مذاکرات هستهای با ایران که دور اول آن در ژوئن 2008 آغاز شده بود و غربیها در آن به صراحت گفته بودند چارهای جز پذیرش برنامه غنیسازی ایران نمیبینند برای مدتی حدود دو سال متوقف شد.
این امر علتی نداشت جز این که مطابق مستندات اطلاعاتی موجود غربیها پیامهایی از داخل ایران دریافت کرده بودند مبنی بر اینکه اصلاحطلبان مجدداً در ایران روی کار خواهند آمد.
بنابراین بهتر است مذاکرات با ایران تا بعد از انتخابات متوقف شود. در ایام انتخابات، باراک اوباما صریحترین موضعگیریها را به نفع جریان فتنه و با اسم بردن از سران آن داشته است.
اوباما در مقطعی میرحسین موسوی را نماد غربگرایی در ایران خواند و بارها برخورد نظام با آشوبگران را تقبیح کرد و گفت: سیاست ایران در این مورد روی سیاست آمریکا تأثیر جدی خواهد گذاشت.
* هیلاری کلینتون وزیر خارجه وی نیز به طور ثابت از آشوبگران حمایت میکرد. کلینتون در یکی از اظهارنظرهای خود در این مورد میگوید آمریکا علاوه بر اظهارات علنی، اقدامات پنهانی فراوانی برای حمایت از سبزها در ایران انجام داده که نمیتواند آنها را بازگو کند.
همچنین بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم غاصب صهیونیستی نیز بارها رفتارهای میرحسین موسوی را ستود و حتی در یک مورد به صراحت گفت وی را سرمایه بزرگ خود در ایران میداند.
* "آدام ارلی" (سفیر آمریکا در بحرین که پیش از این و در دوران ریاست جمهوری جرج بوش سخنگوی وزارت خارجه آمریکا بوده است) نیز در جلسهای با برخی از مسئولان کشورهای عربی در منامه تأکید کرد که آمریکا قصد دارد در ماههای آینده حمایت خود از اصلاحطلبان در ایران را "رسمی و علنی" کند.
ارلی در این جلسه که به تشریح راهبرد تدوین شده دولت اوباما درباره ایران اختصاص داشته، گفته است: "کاخ سفید همزمان با انجام مذاکرات ایران و 1+5 نحوه حمایت از "رهبران معارض جدید" در ایران را پیگیری میکند".
ارلی در این سخنان که پیش از اول اکتبر 2009 و برگزاری مذاکرات ژنو بیان شده تصریح کرده است: "تحت هر شرایطی حمایت از اصلاحطلبان در ایران جزو گزینههای اصلی سیاست اوباما باقی خواهد ماند و ما روز به روز آن را پرقدرتتر خواهیم کرد".
ارلی سپس به توصیف دقیق "گام بعدی" آمریکا پرداخته و گفته است: "اگر مذاکرات ژنو موفقیتآمیز نباشد و در آن پیشرفتی حاصل نشود، آمریکا قصد دارد همزمان با تشدید تحریمها، اعمال فشار سیاسی علیه تهران را با حمایت "رسمی"، "علنی" و "گسترده" از موسوی و خاتمی وسعت بخشد چرا که هیچ فشاری به دولت ایران بدون تقویت جریانهای طرفدار غرب در ایران کارساز نیست".
وی در بخش پایانی سخنانش میگوید: "همین حالا هم این موضوع پنهانی نیست که ما از موسوی و خاتمی حمایت میکنیم اما علنی شدن این حمایت، همزمان با اعمال تحریمها میتواند این فایده را داشته باشد که مردم ایران به این نتیجه برسند که تنها راه رهایی از تحریمها گرایش به این افراد است."
* طبق گزارش وزارت امور خارجه به کمیسیون اصل نود مجلس، حملات به سفارتخانهها، راهپیماییهای معاندانه، کارگردانی و لابی در پارلمان اروپا، از دیگر پروژههای کشورهای غربی در ایام پس از انتخابات بوده است. برخی از نمونههای اقدامات غرب در این رابطه عبارتست از:
* نیروگیری و سازماندهی گروههای 8 تا 10 نفره در هلند و بلژیک با نام "راهیان سبز" و ... با پرچمهای مختلف
* برگزاری راهپیمایی اعتراضی علیه ایران در کلمبیا که پس از بررسی مشخص شد که به هر نفر از شرکتکنندگان مبالغی پرداخت شده بود.
* فعالیت هستههای دانشجویی در ژاپن و استرالیا که حلقههایی از منافقین و بهاییها با آنها پیوند دارند.
* تعرض و تهاجم به سفارتخانههای ایران در دانمارک، فنلاند، نروژ و سوئد.
*پرتاب کوکتل مولوتف از منزل همسایه آمریکایی سفارت ایران در سوئد.
* انجام اقدامات ضد ایرانی در هلند، انگلیس، فرانسه و نروژ که شدیدترین آنها در هلند و پاریس بود.
* برگزاری تجمع اعتراضی مقابل سفارت ایران در پراگ
* همچنین گزارشها نشان میدهد مجموعه تحریمهای جدید علیه ایران بویژه در بخش هواپیمایی با مشورت جریان فتنه و به قصد حمایت از آنها از طریق ناراضی سازی مردم انجام شده است.
که در پست بعدی خواهد آمد.انشاءالله .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
بایگانی
اشتراک